عجیبه که نهج البلاغه در دیار خودش یعنی در میان ما شیعیان علی غریب و تنهاست .همچنانکه خود علی غریب و تنهاست .این مسلمه که اگر محتویات کتابی و یا اندیشه ها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد این کتاب و یا آن شخص عملا تنها و بیگانه می ماند.هر چند نامشان با هزاران تجلیل و تعظیم برده شود.
شاید یه کم کلیشه ای بشه و یا شما بگید که من دارم شعار میدم ام باید با نهج البلاغه زندگی کرد با نهج البلاغه تنفس کرد و گذشته از جسممون روحمون هم با این کتاب همدم باشه نبضمون با این کتاب بزنه و قلبمون با این کتاب بطپه جمله هاش باید ورد زبونمون باشه .
چیزی که در مورد نهج البلاغه خود منا متعجب کرده اینه که اولین بار بی خداها و یا با خداهای غیر مسلمان قسمتی از محتوای نهج البلاغه را کشف کردند و در اختیا ر توده مردم مسلمان قرار دادند.
البته نمیشه گفت که اونها قصدشون خدمت به سلام یا چیزی شبیه به اون بوده نه اونها قصدشون این بود که با تکیه به علی و نهج البلاغه اش توجیهی محکم و قوی برای ادعاهای اجتماعی خودشون بسازند و این طور به احکام خودشون اعتبار و مشروعیت بدن
ولی برای اونها نتیجه بر عکس شد چون برای اولین بار توده ی مسلمان فهمید که سخنان پر زرق و برق دیگران چیز جدیدی نیست بلکه بهترش در نهج البلاغه ی علی هست در سیرت علی هست نتیجه این شد که به جای اینکه علی و نهج البلاغه آن ها را توجیه کند آن ها را شکست داد .
ولی به هر حال ما باید اعتراف کنیم که اگر اونها به سراغ علی و نهج البلاغه ی علی نمی آمدند شاید و حتما بهره ی ما از نهج البلاغه در حد حفظ و خوندن چند خطبه و کلمه قصار بیشتر نبود.در حالی که الان متن نامه ی امام علی به مالک اشتر نخعی در سازمان ملل موجود و به عنوان قدیمی ترین قانون اساسی مکتوب به اون استناد میشه.
ما از علی چی می دونیم؟
ما از نهج البلاغه ی علی چی می دونیم؟
اصلا ما دوس داریم چیزی بدونیم ؟